دیدم که جانم می‌رود

زندگینامه و خاطرات شهید 17 ساله مصطفی کاظم‌زاده به قلم یکی از همرزمانش

برای استفاده از تخفیف تا ۸۰ درصد کد ketab را پس از نهایی کردن سبد خرید در لینک خرید نسخه الکترونیک وارد کنید
ketab
  • ناشر: شهید کاظمی
  • پدیدآور: حمید داوود آبادی
  • تعداد صفحات: 303



این کتاب، خاطرات مؤلف از دوران دفاع مقدس است.  ويژگي خاص کتاب «ديدم كه جانم مي‌رود» اين است که داودآبادی خود راوی آن است و روایت‌های ذکر شده، دست اول هستند. وي دوست شهید مصطفی کاظم زاده است و روایت‌های این کتاب را از نگاه و زاویه دید خود بیان كرده چرا که دوستی عمیق و برادرانه‌ای با او داشته است. اين دوستي به قدري شيرين است كه وقتی به لحظه‌ی جدایی آن دو می‌رسد، حمید می‌گوید: «دیدم که جانم می‌رود.»
نثر کتاب در اغلب موارد زبان گفتاري و بسيار روان است که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و در کنار آن نیز نویسنده با ذکر برخی از خاطرات طنزی که خود در جبهه آن‌ها را تجربه کرده، سعی کرده علاوه‌ بر جذب مخاطب، تصویری واقعی از حضور رزمندگان در صحنه‌های نبرد ارائه کند.
در بخشي از كتاب مي‌خوانيم: مصطفی گفت: «من... امروز... شهید می‌شم!» فکر کردم این هم از همان شوخی‌های جبهه‌ای است؛ ولی شوخی نمی‌کرد، چون چهره‌اش جدی جدی بود. سعی کردم با چند شوخی مسئله را تمام کنم و حرف را به موضوعات دیگر بکشانم، که گفت: «حمیدجون! دیگه از شوخی گذشته؛ می‌خوام باهات خداحافظی کنم. حالا هرچی که میگم خوب گوش کن.» کم‌کم باورم شد که می‌خواهد بار سفر ببندد، ولی باز قبول و تحملش برایم مشکل بود. پرسیدم: «مگه چیزی یا خبری شده؟»   حالتی عجیب به خودش گرفت و گفت:  «آره! من امروز بعدازظهر شهید می‌شم؛ چه بخوای چه نخوای! دست من و تو هم نیست. هرچی خدا بخواد، همونه.» سپس شروع کرد خوابی را که دیشب دیده بود، برایم گفت...
 

ketab
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد ketab
امتیاز با 0 رای

ثبت دیدگاه

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: