این کتاب قصه های عامیانه از فرهنگ شفاهی ادبیات ایران را روایت می کند. برخي از قصهها را از اين حيث كه بر پايه باورها و رسوم كهن يك سرزمين شكل گرفته و نسل به نسل و سينه به سينه نقل ميشود ادبيات شفاهي مينامند. قصه زيباي عمو نوروز و بهار نيز نمونه موفق و شاخصي از اين دست به شمار ميرود كه در نشر فاطمي و در مجموعه «قصههايي از ادبيات شفاهي ايران» با نام «عمونوروز و پيرزن» منتشر شده است. ايرانيان از ديرباز بر طبق باوري كهن عمو نوروز را پيامآور بهار و سال نو ميدانند. اين باور در مغربزمين نيز وجود دارد و شخصيت محبوب بابا نوئل را به گونهاي عموميتر و زندهتر در ذهن و خاطره مردم ساخته است. يكي از روشهاي زنده ماندن اين رسوم و باورها نقل داستاني و نمايش آنها براي كودكان است.
تصويرگري زيبا و خلاقانه اين كتاب به خوبي فضاي روستايي ايران را با رنگها و نوري چشمنواز به نمايش ميگذارد. در اين داستان پيرزني را ميبينيم كه هر سال در انتظار آمدن عمو نوروز روزهاي نزديك به عيد را به خانهتكاني و تكاپو ميگذراند، سفره هفتسين ميچيند، موهايش را حنايي ميكند و چارقد گلدار تازهاش را به سر مياندازد. او منتظر است، منظر رسيدن بهار و آمدن عمو نوروز و هر لحظه از زندگيش در تلاش و حركتي معنادار سپري ميشود. داستان ضمن برخورداري از روايتي منسجم و گيرا به لحاظ تصويرگري يك اثر هنري نيز محسوب ميشود كه بهخوبي توانسته از پس ارتباط با مخاطب و انتقال مفاهيم عميق سنتي و فرهنگي به مخاطب برآيد. روستا، خشت و گل، معماري و خانه ايراني، لباس ايراني، نوروز و رسوم باستاني، نور، رنگ، حيات، پويايي، ستايش طبيعت، مهرباني و صلح از مهمترين عناصر و نشانههاي بهكار رفته در متن و تصوير اين داستان زيبا به شمار ميرود.