دن آرام

"مهم‌ترین اثر شولوخف، برنده‌ی نوبل ادبیات 1956، رمانی پیرامون جنگ اول جهانی و انقلاب ۱۹۱۷ اکتبر روسیه (از آثار مورد توجه و تمجید رهبر معظّم انقلاب)"

  • ناشر: فردوس
  • پدیدآور: میخائیل شولوخف
  • مترجم: محمود اعتمادزاده
  • تعداد صفحات: 2447

میخائیل شولوخف را در ایران و جهان با رمان درخشان و زیبای دُنِ آرام می‌شناسند. دُن آرام داستانی است درباره قزاق‌های ساکن دن و شرح زندگی یک خانواده قزاق به نام «ملِخوُف» در زمان صلح، سال‌های سرنوشت‌ساز جنگ اول جهانی، انقلاب ۱۹۱۷ اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. البته قهرمانان و نقش آفرینان داستان، زیادند. اما آنچه خواننده را بیشتر به دنبال خود می‌کشاند بازیگر اصلی آن، مردی جوان به نام «گریگوری (گریشا) پانتلویچ ملخوف» است. 
گریگوری شخصیتی شجاع، جنگاور و خستگی‌ناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی زمانش حاضر شده‌است. او هرگز نمی‌داند به چه دلیل می‌جنگد. آیا علیه آلمان‌ها می‌جنگد یا علیه بلشویک‌ها؟ در جست‌وجوی عدالت، گاهی با سرخ‌ها (کمونیست‌ها) ارتباط برقرار می‌کند و گاهی به سراغ سفیدها (طرفداران امپراتوری) می‌رود. 
او عاشق روسیه‌است اما از تزار نفرت دارد. او دولتی سوسیالیستی می‌خواهد به شرطی که مالکیت قزاق‌ها بر زمین را دست نخورده باقی گذارد. تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده، در پس داستان عشق شورانگیز و غم‌انگیز وی رنگ می‌بازند.
رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب می فرمایند : " تاکنون کتابهای بسیاری راجع به انقلاب اکتبر نوشته شده است. اما بنده، دو رمان از رمانهای معروف و درجه‌ی یک در این خصوص را خواندم و با هم مقایسه کردم؛ اگرچه بیش از دو کتاب و تقریباً می‌شود گفت تعداد زیادی کتاب راجع به انقلاب اکتبر خوانده‌ام. یکی از این دو رمان «دُنِ آرام» اثر شولوخف است که معروف است. خودِ شولوخف هم، بلاتشبیه مثل شما آقایان است. یعنی اصلاً پدید آمده‌ی انقلاب است؛ مربوط به طبقه‌ی انقلاب است؛ نویسنده‌ی انقلاب است. او که در دوران انقلاب اکتبر در جوانی به سر می‌برده است، «دُن آرام» را تحت تأثیر حوادث و وقایع انقلاب نوشته است."
و نیز می فرمایند: " راجع به رمان «دُنِ آرام»، در جایی خواندم: زمانی که شولوخف نوشتن آن را به پایان برد، به او اجازه‌ی انتشار و پخشش را ندادند. ولی بعداً ماکسیم گورکی که رئیس شورای ممیّزىِ فرضاً وزارت ارشادِ شوروىِ آن روز بود - و آن وزارتخانه هم، از اوّل انقلاب، خودىِ خودی محسوب میشد - گفت: «من به عهده میگیرم که شولوخف خودی است.» و الّا، مسؤولینِ فرهنگىِ نظامِ سوسیالیستىِ شوروی، مدّعی بودند چون شولوخف اهل قزّاقستان است، لذا در رمان خود، احساسات قزّاقی و بومىِ منطقه‌ی «دُن» را منعکس و القا کرده است. "
 

امتیاز با 0 رای

ثبت دیدگاه

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: