این اثر جلد دوم از مجموعهی قصههای انقلاب برای بچهها و نوجوانهاست؛ قلم توانای نادر ابراهیمی اثری را خلق کرده که گرچه داستان است، اما در دوران نزدیک به پیروزی انقلاب بارها و بارها در عالم واقع رخداده؛ کتاب دربارهی کشتهشدن یک نوجوان است که در اوج انقلاب اتفاق میافتد.
منصور که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس میخواند و هر بار باید به اجبار به یکی از برنامههای طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یکروز آنها را برای پایکوبی روز تولد شاه میبرند و روز دیگر باید به استقبال شاه و همسرش بروند که از سفر زمستانی بر گشتهاند. در تمامی این برنامهها که به اجبار بچههای مدرسه را با خود همراه میکنند، منصور از این کار ناراضی است و دلش میخواهد فریاد بزند شاه نمیخواهیم و شاه باید کشته شود.
منصور کلمه انقلاب را نمیداند، اما متوجه است که انقلاب او را وارد میدان کرده و به او اجازه داده حرف بزند و فکرش را بگوید.
یک روز منصور فرصتی پیدا میکند که به صف تظاهر کنندگان انقلابی بر علیه شاه بپیوندد. او خودش را به صف اول میرساند. و روی تانک، پسر همسایهشان را میبیند و به خیال اینکه جواد او را خواهد شناخت، برایش دست تکان میدهد، اما...
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد
ketab