مدیر مدرسه، داستان معلمی است که از درس دادن و سر و کله زدن با بچهها خسته شده و میخواهد به عنوان مدیر مدرسه در مدرسهای دورافتاده استراحت کند. برای اینکار با رشوه، مدیریت مدرسهای دورافتاده را تصاحب میکند (مدرسهای با یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج شاگرد.)؛ اما با دیدن اوضاع آنجا و مشکلاتش و نیز تبعیضهایی که در مورد بچهها میبیند و بینتیجه ماندن تلاشهایش برای اصلاح شرایط و رویهها، سرانجام استعفا میدهد.
در ابتدای کتاب راوی، اول شخص یا همان معلم سابق که اکنون مدیر مدرسه شده است، خواننده را با معلمان و سایر شخصیتهای داستان آشنا میکند. ویژگی بارزی که در معرفی افراد به چشم میخورد این است که نویسنده در مورد خوب یا بد بودن شخصیتهای داستان یا همان شخصیتپردازی هیچ اظهار نظری نمیکند و قضاوت در این مورد را به خوانندگان واگذار میکند؛ هرچند در جایجای کتاب از خصوصیات آنها مواردی را بیان میکند؛ از جمله بیسوادی دانشآموزان و معلمان، اما هرگز در مورد آنها قضاوت نمیکند.
سادهنویسی و صراحت بیان از مشخصههای برجسته داستان مدیر مدرسه میباشد و جرأت نویسنده در بیان کاستیها و ضعفهای نظام آموزش و پرورش آن دوران و فسادی که همچون سرطانی در درون آن ریشه کرده بود از ویژگیهای منحصر به فرد اثر در زمان خلقش است.
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد
ketab