«یكی از ماجراهای گریهآور تاریخ كه نظام سلطهی آمریكا و امثال آن دوست ندارند ، همین مسئلهی غلام و كنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ كشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل كشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی كه دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این كشتیها برای بردگی به آمریكا میبردند. انسان آزاد را كه در خانهی خودش زندگی میكرد، در شهر خودش زندگی میكرد، به اسارت میگرفتند؛ الآن سیاهانی كه در آمریكا هستند، از نسل آنهایند. [در این زمینه] كتابها نوشتهاند كه [از میان آنها] این كتاب "ریشهها" كتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع. انسانِ امروز چهطور میتواند اینها را فراموش كند؟ با همهی این حرفها، هنوز هم در آمریكا بین سیاه و سفید تبعیض هست.» این قسمتی از سخنان تأملبرانگیز رهبر معظّم انقلاب است که در خلال آن به کتاب «ریشهها»ی الکس هیلی اشاره کردهاند.
ریشهها یکی از فوقالعادهترین و تأثیرگذارترین کتابهای قرن بیستم به حساب میآید. الکس هیلی از طریق داستان یک خانواده-خانوادهی خودش- به حکایت فراموش نشدنی و مثالزدنی شخصیتی به نام کونتا کینته و شش نسل بعد از او میپردازد. شخصیتهای زیادی در این رمان دخیل هستند: بردهها و مردمان آزاد شده، کشاورزان و آهنگران، کارگران چوب و راه آهن، وکلا و معماران و البته یک نویسنده.
هیلی در رمان ریشهها، کاری بسیار فراتر از بازگویی تاریخ خانوادهی خود کرده است. او به عنوان اولین نویسندهی سیاهپوست آمریکایی که رد نیاکان خود را تا دورترین نسلها گرفته، موفق به آشکار کردن گذشته ی حدود 25 میلیون آمریکایی آفریقایی تبار شده است.
او از فرهنگی غنی و بسیار قدیمی سخن گفته که توسط بردهداری تا مرز نابودی کامل پیش رفت. اما رمان ریشهها، در نهایت، فقط سیاهپوستان یا سفیدپوستان را مخاطب قرار نمیدهد، بلکه تمامی مردم از همهی نژادها میتوانند از رمان ریشهها بهرهمند شوند، چرا که داستان این رمان، مبتنی بر برخی از ریشهدارترین ارزشهای فطری و انسانی است.
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد
ketab