این کتاب روایت رشادتهاى پدر و پسرى افغانستانی و مهاجر به ایران به نامهای رسول و مهدى جعفرى است که در دفاع از حرم اهل بیت علیهما سلام به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.
داستان کتاب از مرگ مادرِ رسول در افغانستان آغاز مىشود؛ مرگى که باعث مهاجرت رسول و همسر و پسر نوزادش یعنى مهدى به ایران شد. آنها ابتدا در کاشان ساکن شدند و سپس به ورامین رفتند؛ چرا که شغل رسول کشاورزى بود و هر جا زمینى مناسب براى کشت داشت به محل زندگى جدیدشان تبدیل مىشد. مهدى نیز از زمان کودکى پا به پاى پدر کار مىکرد و حتى در کنار آن به بنایى مىپرداخت.
همسر رسول و دخترش یعنى فاطمه، دو راوى اصلى داستان زندگىِ این دو شهید هستند و از وابستگى عاطفىشان نسبت به آن دو عزیز مى گویند. زمانى که آنها به قم مهاجرت کردند به علت مشکل اقامتى که پیش آمده بود، مادر و خواهر و سایر بچهها به افغانستان بازمىگردند، اما زمانى که کارها درست شد، رسول تصمیم گرفته بود برای دفاع از حرم اهل بیت علیهمالسلام به سوریه برود؛ مهدى نیز که جوان پر شر و شورى بود از پدر مىخواهد که او نیز به جنگ برود و بهرغم نامزدى با دخترخالهاش، او نیز به همراه پدر بهعنوان مدافع حرم عازم سوریه میشود.
آندو، دورهى عملیاتى را در سال ٩٤ در تیپ فاطمیون میگذرانند و راهی می شوند. پسر، پیش از پدر آسمانی میشود و سوگ سیاوشی دوباره آفریده میشود، اینبار اما...
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد
ketab