راضیه تجار با قلم شیوا و زیبای خود، داستان زندگی شهید مصطفی صدرزاده را از زبان همسرش نوشته است. از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود با هم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت.
حاج قاسم سلیمانی درباه این شهید عزیز می گوید: « من واقعاً عاشقش بودم. آن وقت این جوان چون ما راهش نمیدادیم بیاید اینجا، رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد، زرنگ به این میگویند! به ما و امثال ما که اینجا آمدهایم، زرنگ نمیگویند. به آنها که دنبال مال جمع کردن و اینجور مسائل هستند [زرنگ] نمیگویند! زرنگ و با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می آورد و بالاترین بهره را از آن میگیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده میکند.» «اسم تو مصطفاست»، حکایت زندگی این بچهزرنگ است، از قول همسر عاشق و فداکارش...
تخفیف تا ۸۰ درصد با استفاده از کد
ketab